مقاله:
ارتقای حقوق کودک در گرو اخلاق و کرامت انسانی
ارتقاء حقوق کودک در ارتقاء سطح زندگی کل جامعه نهفته است. راه اشتباه این است که ما بخواهیم در میان اینهمه آشفتگی و غوغای بشری و روابط فرسایشی بینالمللی، جنگ و تضادهای فرهنگی، تودههای متشنج اقتصادی و انانیت افراد، گروهها و تفکرات مختلف از گوشه و کنار زمین به دنبال تفسیر و تصویب قانون، کنوانسیون و یا تشکیل سازمانهای حمایتی و راهحلهای اینچنینی بدون پشتوانه روح عمومی و اخلاق مدار باشیم. انسان متمدن و پرادعای امروز بیش از گذشته دچار مشکل و بحران شده است چراکه گستره جنگها و میزان آوارگیها و سرگشتگیهای بشر در حال فزونی است.....
دکتر محمود عباسی
رئیس مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی و معاون حقوق بشر و امور بین الملل وزیر دادگستری
ارتقاء حقوق کودک در ارتقاء سطح زندگی کل جامعه نهفته است. راه اشتباه این است که ما بخواهیم در میان اینهمه آشفتگی و غوغای بشری و روابط فرسایشی بینالمللی، جنگ و تضادهای فرهنگی، تودههای متشنج اقتصادی و انانیت افراد، گروهها و تفکرات مختلف از گوشه و کنار زمین به دنبال تفسیر و تصویب قانون، کنوانسیون و یا تشکیل سازمانهای حمایتی و راهحلهای اینچنینی بدون پشتوانه روح عمومی و اخلاق مدار باشیم. انسان متمدن و پرادعای امروز بیش از گذشته دچار مشکل و بحران شده است چراکه گستره جنگها و میزان آوارگیها و سرگشتگیهای بشر در حال فزونی است. تنشهای درونی، نیازهای ناخواسته و تحمیلشده، سردرگمی شخصیتی و بیهویتی و بیهدفی همگی یک نوع بیاخلاقی و از نتایج فقدان آزادی و برابری است. جوامع، مکاتب و تفکرات تک بعدی جز شورش و برانگیختگی در برابر هم رسالتی ندارند.
اخلاق حلقه مفقوده سعادت بشری است، موضوعی که علت رسالت و فخر انسان بود و فقدان آن علت جنگ و آوارگی و بیچارگیهای بشر. اخلاق متعالی تنها سرمایه هر مکتب آسمانی و تنها فخر هر تمدن بشری است. اخلاق تنها راه انهدام قدرت و کنترل زیادهخواهی است، اخلاقگرایی مطمئنترین پشتیبان برای قراردادهای بشری و حفظ کرامت انسانی است. حول این موضوع برای فرد فرد انسانها، اقشار جامعه و گروههای مختلف و دولتها وظایفی تعریف میشود. وظیفه هر فرد اخلاق مدار تأیید و پشتیبانی مادی و معنوی از آرمانهای حقوق بشری است. در این میان وظیفه دولتها افزایش اعتماد عمومی بهوسیله اصلاح ساختارهای تنشزا و نامناسب در بدنه حکومت، نهادینه کردن خودکنترلی و فرهنگ اسلامی و اصلاح ایدئولوژیهای سلطهجو و عدم ایجاد تنشهای بینالمللی است. تعامل بدون در نظر گرفتن منفعت سیاسی و دخالت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و اجماع بر اشتراکات انسانی از وظایف دولتهاست.
اجماع جهانی و همگرایی بشریت حول محور اخلاق متعالی امکانپذیر است . شخصیتهای اخلاقی ملتهای مختلف نقطه اشتراک انسانها هستند. در اینجا تفاوت نژادی و زبانی، اختلافات ایدئولوژیک و نظریه ها مطرح نیست. چکیده سخن این است که تنها راه نجات جامعه بشری برای فرار از اینهمه ترافیک و ازدحام نظریه و فریادهای حقوق بشری، مواد قانونی، مصوبات و کنوانسیونهای بیثمر در الگوی زیستی اخلاق مداران نهفته است. پشتوانه کنوانسیونهای حقوق بشری باید اعتماد عمومی و بینالمللی باشد نه دلار نفتی و سیاستمداران و کنگرههای غرب و شرق. راه نجات بشر در انهدام قدرتهای سیاسی، نظامی، سلطههای فرهنگی و اقتصادی، هجمههای رسانهای و ... و تقسیم این سرمایهها بین همه افراد ملتهاست. رسیدن به آرمان حقوق بشر در حق رأی، آزادی اندیشه و بیان و قبل از آن در به رسمیت شناختن حق حیات و استقلال اقتصادی و زیستی نهفته است. حال امروز به همت دنیای غرب بهجای تقسیم قدرت، ملتها در حال تقسیم شدن و اخلاق و انسانیت در حال تجزیه شدن است. راه چاره این است که همه روح جمعی بشریت پشتیبان و حامی حقوق بشر باشند نه یک قدرت غربی یا یک شخصیت کاریزماتیک شرقی. تنها راه رسیدن به آزادی و برابری، عشق و اخلاق است. مصوبات حقوقی، انجمنهای حمایتی، میثاق نامههای ملی و آرزوهای مکتوب شده در کتابخانههای تاریخی تلنبار شدهاند، هرکجای دنیا و در هر زمان، تمدنی بر پایهی اخلاق شکل گرفت، حقوق بشر اقشار ضعیف هم رعایت شد و هرکجا اخلاق گم شد همه جامعه به نابودی گرایید. و من آنگاه که دیدم مشتی دلار چگونه می تواند ندای مظلومیت کودکان به خاک و خون غلطیده یمن را به سکوت کشاند برخود لرزیدم که اینبار گوساله سامری نفیر کریح خود را از بام جهان به گوش ابنای بشر می رساند که حقوق بشر نیز در چنبره قدرت من گرفتار آمده است اطمینان یافتم که اخلاق نیز بسان حقوق بشر در بند قدرت مستکبران گرفتار آمده است. اولین گام برای احقاق حقوق کودک احساس شرمی است که از تراکم اینهمه لغات در قالب قوانین بیروح در کنار هم جمع شدهاند. کاهش شکاف طبقاتی- اجتماعی و کنترل مفاسد اداری، اقتصادی، سیاسی و ناهنجاریهای اجتماعی، افزایش اعتماد عمومی و امنیت روحی-روانی و اقتصادی، احترام دولتهای اسلامی به مفاد و روح قوانین حقوق بشری و الگوسازی حقوق بشر اسلامی، تعریف ساختارهای حمایتی در سطح ملی و بینالمللی برای حمایت از کودکان، رعایت اخلاق سیاسی و اتحاد کشورهای مسلمان در مقابله با هجمه غرب و ابزارهای سلطه (حمایت اقتصادی، اجتماعی، رسانهای، نظامی و ... از کشورهای در معرض آسیب) از راههای بهبود وضعیت کودکان هستند. بهطور خاص بیرون کشیدن مفاد حقوق بشر از لای کتابهای قانون و اتاقهای دولتمردان به حوزه عمومی جوامع و دمیدن روح اجتماعی در آن از وظایف حقوق دانان مسلمان است؛ این یک وظیفه اخلاقی و تکلیف حقوق بشری برای تک تک آحاد بشری است.
در پایان باید تأکید کرد که گرفتن حق حیات و آواره کردن کودکان فراتر از قانونشکنی، بیاخلاقی و بیدینی است، این همان اسارت تاریخی است که اخلاق مداران برای آزادسازی انسان از این طلسم جهل برایش بهای سنگینی را پرداخت کردهاند و چه زیبا گفت آن بزرگ مرد عاشورا که ای مردم : اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.