سلامت معنوی در گفتگوی اختصاصی با دکتر محمود عباسی - دبیر اجرایی همایش سلامت معنوی
مدیر روابط عمومی و امور بین الملل فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران در گفتگوی اختصاصی با دکتر محمود عباسی –دبیر اجرایی نخستین همایش سلامت معنوی و دبیر و عضو گروه سلامت معنوی فرهنگستان اظهار کرد در آستانه برگزاری نخستین همایش سلامت معنوی قرار داریم در این خصوص سوالاتی مطرح است که اساساً تعریف سلامت معنوی چیست؟ سلامت معنوی چه ارتباطی با سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی دارد؟ سلامت معنوی چه نقشی در ارتقای سلامت افراد جامعه دارد؟ و بالاخره سلامت معنوی چه تاثیری بر جرم و جنایت در جامعه دارد.
مدیر روابط عمومی و امور بین الملل فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران در گفتگوی اختصاصی با دکتر محمود عباسی –دبیر اجرایی نخستین همایش سلامت معنوی و دبیر و عضو گروه سلامت معنوی فرهنگستان اظهار کرد در آستانه برگزاری نخستین همایش سلامت معنوی قرار داریم در این خصوص سوالاتی مطرح است که اساساً تعریف سلامت معنوی چیست؟ سلامت معنوی چه ارتباطی با سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی دارد؟ سلامت معنوی چه نقشی در ارتقای سلامت افراد جامعه دارد؟ و بالاخره سلامت معنوی چه تاثیری بر جرم و جنایت در جامعه دارد.
دکتر محمود عباسی –دبیر همایش در پاسخ به این سوالات با تاکید بر اینکه در قبال سلامت معنوی در جامعه جهانی دو رویکرد اساسی وجود دارد؛ یکی رویکرد و نگاه حداقلی که سلامت معنوی را به عنوان بعد چهارم سلامت در بهبود سریعتر بیماریها و کاهش درد و رنج بشر مؤثر می داند و این نگاه اومانیستی و انسان گرای غربی است و دیگری نگاه دینی و عرفانی به سلامت معنوی است که در این نگاه سلامت معنوی اوج کمال آدمی را به نمایش می گذارد و بیماریها در اندیشه انسان کامل نقطه کوچکی از ناملایمات زندگی است که آن هم نعمت خداوندی تلقی می شود.
1-تعریف سلامت معنوی[1]چیست؟
متخصصان، تعريفهاي متعددي از اين مفهوم ارائه دادهاند؛ هرچند تقريباً همة آنها موضوع مشتركي دارند و آن «مسئوليت در قبال خود و انتخاب سبك زندگي سالم» است. براي مثال، سلامتي از ديدگاه سازمان بهداشت جهاني عبارت است از: «حالت بهزيستي كامل جسماني، رواني و اجتماعي و نه فقط فقدان بيماري يا ناتواني».
معنويت يك گمشده و خواسته انساني در پهنه گيتي است كه زمان ومكان نمي شناسد. ريشه لغوي آن "معنا" است. معنا به موقعيتي اشاره دارد كه دو لايه است: يكي ظاهر كه حكايتگر است و ديگري باطن كه محكي است. لذا معنا چيزي است كه در باطن يك بيان يا عمل نهفته است.
شاید بتوان معنویت را از دو دیدگاه، یکی نگاه عمومی و متمایل به لائیسم و دیگری نگاه مکاتب الهی، بهطور خلاصه و فهرستوار بهصورت زیر معرفی نمود:
الف ـ از نگاه عمومی و جهانی
ـ هدفمندی در زندگی
ـ تجربه ارتقاء و تعالی
ـ نمود اجتماعی
ـ پایبندی به بایستههای (کدهای) تعریف شده اخلاقی.
ب ـ از دیدگاه مکاتب الهی
ـ خداشناسی، خداجویی و خدامحوری
ـ شناخت هدف خلقت و زندگی
ـ تلاش درجهت تکامل معنوی و خودسازی
ـ توکل (شناخت خدا به عنوان قدرت و حکمت مطلق، انجام وظایف فردی و در عین حال همواره خدا را در جایگاه خدایی و بینهایت دیدن).
اینکه منظور از جنبه معنوی سلامت چیست؟ و اینکه سلامت معنوی به چه معناست، موضوعی است که جای بحث جدی دارد و شاید رسیدن به تعریف مشترک و مورد قبول همگان، کاری دست نایافتنی یا بعید و دشوار باشد.پرداختن به مفاهيم سلامت معنوي به عنوان بعد چهارم سلامت بسياردشوار است.
تعريف واحدي براي سلامت معنوي وجود ندارد و عملاً دشوار بوده است كه مؤلفه ها و شاخص هاي آن
مشخص، تبيين، تعريف و اندازه گيري شود. بدون شك معني كامل سلامت معنوي منحصر به اثر دعاها و حالات معنوي در بهبودي بيماري ها و جانشين شدن آن براي درما نهاي رايج طبي و يا طب مكمل نيست
مي توان باور داشت كه بعد معنوي روي آگاهي، باورها، نگرش ها، ارزش هاو رفتارها تأثير عميق دارد و بر روي بيوشيمي و فيزيولوژي بدن نیز تأثير گذارست. اين تأثير روي فكر و قلب و روح و بدن به نام سلامت معنوي ناميده مي شود
تعاريف ارايه شده براي سلامت معنوي مبتني بر شناخت تعريف كننده از هستي شناختي، انسان شناختي، معرف شناختي و باورهاي اعتقادي او به ذات لايزال الهي و وحي است. محققيني كه نخواسته اند به خالق انسان و امور غيرحسي و معرفت شناختي توجه نمايند، تعريف عامي از سلامت معنوي نموده اند كه در بسياري از مقالات و كتب خارجي آورده شده و توسط برخي از صاحبان اديان نيز به كرات به عنوان منبع ارجاع داده شده است.
در تعريف حداكثري از سلامت معنوي كه منطبق بر مباني سلامت معنوي و اعتقادات اسلامي است، می توان گفت:
سلامت معنوي وضعيتي است هدفمند و معنادار از حيات انساني كه حاصل ايمان و اعتقاد و ارتباط فرد به قدرت و كمال لايتناهي الهي وزندگي ابدي پس از مرگ است. سلامت معنوي منجر به ايجاد نشاط، اميد، رضايت مندي، اطمينان قلبي، آرامش و داشتن قلب سليم در فرد ورستگاري در دنيا و آخرت شده و ارتباط پوياي مبتني بر مكارم اخلاق، عشق و محبت با خود، ديگران و جهان پيرامون ايجاد مي كند.
بدين جهت در تعريف سلامت معنوي لازم است به مصداق درست تعالي كه همان تقرب يافتن به خداوند متعال است اشاره شود. در واقع،معنويت" در تعبير "سلامت معنوي"، همچون "جسم" در "سلامت جسماني"، روان در "سلامت رواني" و "اجتماع" در "سلامتاجتماعي" ساحت و بستري است كه سلامت و بيماري مي بايست در آنتعيين گردد و همان گونه كه رشد غده سرطاني در بدن با اينكه رشديدر جسم است، نشانه سلامت جسماني نيست، بلكه نوعي بيماري محسوب مي شود، رشد معنويت كاذب همچون گرايش به شيطان پرستي و عرفان هاي دروغين نيز بيماري معنوي و نيازمند درمان است، نه تعاليحقيقي در ساحت معنويت.
2- سلامت معنوی در ارتقای سلامت افراد جامعه چه نقشی دارد؟
سوای اهمیت پرداختن به نقش دین و معنویت در بخش درمان و سلامت، آنچه که امروز درسطح جهانی مورد نظر است توجه به «معنویت»، و «ارزشهای متعالی» در آموزش علوم بهداشتی، و بهویژه آموزش مهارتهای زندگی، مهارتهای زندگی معنوی و شیوه زندگی سالم به بیماران، خانوادهها، جوانان و دانشجویان است
آموزش مهارتهای زندگی در پیشگیری و روبهرو شدن با استرس، خشم، خشونت و بحران خانوادگی، مشکلات دوران نوجوانی، مشکلات جنسی و ایدز، اعتیاد ابعاد وسیعی در حوزه بهداشت روان داشته است.
در مکانیسم سايكونوروفيزيولوژيك نیز احساس رضامندی ناشي از ثمرات معنوي از طريق تأثیر بر مکانیسمهای شناخته شده مغزی و به وسیله نوروپپتيدهاي پيامرسان روي سيستمها و اندامهاي بدن مانند قلب و عروق، ايمني و... تأثیر تقويتكننده دارد که نتيجه اين تأثيرات پيشگيري از بيماري، افزايش تحمل بيماري، بهبود سريعتر بيماري است كه در تحقيقات مختلف اين مسئله نشان داده شده است.
افرادي كه از سلامت معنوي برخوردارند افرادي توانمند، قوي، داراي قدرت كنترل، و حمايت اجتماعي بيشتری هستند .
3-تاثیر سلامت معنوی بر دیگر ابعاد سلامت(سلامت جسم وروان)چیست؟
اینکه معنویت چگونه در تأمین سلامت کمک میکند نظریات زیادی مطرح شده است. اما شایعترین نظریه ها بر این نکته توجه کرده اند که: معنویت موجب هدایت در تصمیمگیریها و فشارها میگردد، به داشتن پاسخ برای پرسشهای بزرگ و فلسفه غایت جهان کمک میکند، برای معتقدین خود حمایت اجتماعی در جنبههای انسانی و الهی تأمین میکند، مثبتنگری و خوشبینی ایجاد کرده، معنا و هدفداری در زندگی ایجاد میکند، امیدواری و انگیزش در افراد و پیروان خود بوجود می آورد، توانمندی فردی را افزایش داده، احساس تسلط داشتن، الگوی پذیرش و تحمل رنج و نیز سازگاری با استرسها و مشکلات را میافزاید. همه اینها که از پیامد دینداری و گرایش به زندگی معنوی است نیاز همه بیماران است و عواملی است که پژوهشها نشان داده است مؤثر در بهبودی، به زیستی، و ارتقای سلامت در ابعاد بیوفیزیولوژیک، ایمونولوژیک، و روانی ـ اجتماعی است.
عقايد معنوي بهعنوان شكلي از سازگاري فعال در بيماران مبتلا به سرطان شناخته ميشود.
سلامت یا بهداشت روان حالتی از رفاه اجتماعی است كه در آن فرد بتواند با بهرهگیری از فرصتها و توانمندیهای خود با استرسهای معمول زندگی سازگار شود، كه این سازگاری نشانه تامین سلامت روان افراد است. نظر بر این است كه انسان سالم روانی، در مقابل سختیهای زندگی خود انعطاف پذیر است، پیش داوری نمیكند، احساس خلاقیت و آزادی دارد، میتواند مشكلات خود را حل كند، رغبت اجتماعی بالایی دارد، انگیزه زندگی خوبی دارد، خود كنترل است، درجه تحمل بالایی دارد،ودر نتیجه بین سیستم بدنی و روانی وی تعادل وجود دارد.
4-تاثیر سلامت معنوی برسلامت اجتماعی چیست؟
يكي از ابعاد اصلي سلامت، سلامت اجتماعي است كه لازم است ازسلامت معنوي تفكيك گردد. مفهوم سلامت اجتماعي، مفهومي است كهدر كنار ابعاد جسمي و رواني سلامت مورد توجه قرار گرفته است.
سلامت اجتماعي شامل عناصر متعددي است كه اين عناصر در كناريكديگر نشان مي دهند كه چگونه و در چه درجه اي، افراد در زندگياجتماعي خود، مثلاً به عنوان همسايه، همكار و همشهري، خوب عملمي كنند. سلامت اجتماعي موضوعي مطرح در بسياري از فرهنگ هاست. در حقيقت، هر جامعه بعنوان بخشي از فرهنگ خود مفهوم خاصي از سلامت اجتماعي را در نظر دارد. اين مسأله در خصوص مؤلفه هاي سلامت اجتماعي نيز صادق است. به عبارتي، فرهنگ هاي متفاوت، مؤلفه هاي متفاوتي از سلامت اجتماعي را دارا است. کنشهای معنوي موجب افزايش سلامت اجتماعي شده و تعاملات اجتماعي را افزايش میدهند و حمايت اجتماعي را بهعنوان يك منبع ارتقاي سلامت جسمی فراهم ميآورد.
اخلاقیات و معنویات و به عبارتی ارزشها جزء جداییناپذیر هر فرهنگی است. در واقع هیچ جامعهای نیست که در تلاش برای گسترش معنویات و اخلاقیات نباشد.
مددجويان معنوي مي خواهند باورهاي معنوي كه نيازهاي معنا دهي و هدف داري، عشق ورزي و وابستگي و گذشت وبخشش را تأمين می كند بشناسند و از اين باورها اميد و آسودگي در هنگام رويارويي و مبارزه با بيماري، آسيب يا ديگر بحرا نهاي زندگي را بدست آورند.
5-نقش سلامت معنوی در کاهش بیماری های روحی وروانی،افسردگی ها واضطراب چیست؟
ارائة يك تعريف جامع از سلامت روان، در عين شهودي بودن مفهوم آن،بسيار دشوار، و موجب اختلاف نظريه پردازان گوناگون بوده است.برخی بر اين باورند كه تا كنون تعاريف متفاوتي از سلامت روان ارائه شده است. فقدان بيماري رواني؛ داشتن تعادل عاطفي؛ سازش اجتماعي؛احساس راحتي و آسايش؛ يكپارچگي شخصيت؛ شناخت خود و محيط و بسياري تعاريف ديگر كه به آن پرداخته شده است.
سازمان جهاني بهداشت، سلامت روان را عبارت از قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي وحل مشكلات و تمايلات شخصي به طور عادلانه و مناسب مي داند.
متون مرتبط با روان شناسي سلامت تنها به جنبه هاي منفي و رفع آثارمنفي در افراد انسان محدود نمي شود؛ همان طور كه در تعريف سازمان بهداشت جهاني به سلامت از جنبة مثبت آن تأكيد شده است و فردي واجد سلامت شناخته مي شود كه از نظر زيستي، رواني و اجتماعي ازشرايط معيني برخوردار باشد.
در طول تاریخ، معنویت و طبابت به هم آمیخته بودهاند. درمانهای معنوی بخش مهمی از درمانهای طبی بومی را در بسیاری از سرزمینهای شرقی غنی از مکاتب طبی سنتی تشکیل میداده و میدهند. حکیمان مشهور ایرانی نیز در کتب پزشکی کهن، به معنویت در امر طبابت پرداختهاند. جرجانی، طبیب معنوی را عارفی میداند که از طریق ارشاد و تکمیل، قدرت انجام این طب را دارد.
پژوهشگران برای پیشگیری از بیماریها سه سطح مشخص کردهاند: پیشگیری نخستین، پیشگیری دومین و پیشگیری سومین. پیشگیری نخستین با هدف پیشگیری از شروع بیماری صورت میگیرد. پیشگیری دومین با هدف شناسایی و درمان بیماری در مراحل اولیه بیماری و اقدامهایی برای کاهش و تخفیف علائم صورت میپذیرد پیش از آنکه بیماری سبب مشکلات غیرقابل برگشت شود. پیشگیری سومین با هدف کنترل، تقلیل اثرات یا کاهش پیشرفت یک بیماری تقریباً تثبیت شده و غیرقابل برگشت صورت میگیرد.
اثر معنویت بر سلامت جسمی به دلیل زیرساختارهای فردی و اجتماعی که ایجاد میکند از شروع بیماری و عوامل موجود آن تا مرگ تأثیرگذار است و با مکانیسمهای گوناگون موجب پیشگیری از بیماریها میشود. معنويت به افراد امكان میدهد در زندگي معني و مفهوم واحدی را پيدا كرده و نيروي برتر از خود را تجربه كنند. سلامت معنوی میتواند اثري مثبت بر سلامت روانی و جسمی داشته باشد. از مهمترین عوامل و مکانیسمهای بالقوه و و مفروض بر تأثیرگذاری سلامت معنوی بر پیشگیری از بیماریها میتوان به شبکههای اجتماعی، حمایتهای اجتماعی و عوامل و مکانیسمهای روانی و فیزیولوژیک اشاره نمود. حمایت معنوی، نهادهای معنوی و شبکههای معنوی و رهبری معنوی عامل بسیار ارزشمندی برای پیشگیری از بیماری محسوب میشوند.
6.رابطه تغذیه سالم باسلامت معنوی چیست؟
متخصصین تغذیه اعتقاد دارند رژیم غذایی خوب و مناسب برای ارتقاء سلامتی و رفاه از ضروریات است. مواد غذایی و تنوع آن موجب بروز بیماری های ناشی از سوء تغذیه می شوند. پر خوری نیز که شکلی از سوء تغذیه است در بروز بیماری های قلبی عروقی، دیابت، سرطان، چاقی و بیماری های دندانی سهم دارد.
استعمال دخانیات، رفتارهای بد تغذیه ای، فقدان فعالیت فیزیکی، همگی جز شیوه های زندگی هستند که با مشکلات سلامت از قبیل سرطان، بیماری های قلبی عروقی و چاقی در ارتباط نزدیک اند.
تغذیه صحیح رشدرا میسر میسازد، به تندرستی و طول عمرمیانجامد و با تأثیر بر روی مغزو روانسبب رشد فکری میگردد.
برای خوشبخت بودن باید جسم سالم و روح آرامی داشت و اگر جسم را با خوردن غذاهای مفید سالم نگه داریم در نتیجه روحی آرام و سرحال خواهیم داشت . آرامش روان در واقع باعث نشاط و شادابی می شود.
برای رسیدن به جسمی سالم و آرام نیاز به روانی سالم است و روان سالم بدون جسم سالم میسر نیست و جسم هم بدون تغذیه نمی تواند سالم باشد ، چرا که سلامت جسمی و روانی انسان به میزان قابل توجهی به نوع تغذیه،کیفیت مواد غذایی و ویتامین ها مربوط است.
شایع ترین علت ضعف سیستم ایمنی سوءتغذیه است که ممکن است ناشی از کمبود پروتئین ها، ویتامین ها و املاح یا انرژی باشد و در اثر افزایش دریافت انرژی و چاقی صورت گیرد.
در حال حاضر مدارکی که سلامت روان و دریافت مواد غذایی را به هم مربوط می کند اندک است و بنابر این تحقیق و نتیجه گیری قطعی در این باره دشوار است ، اما به طور کلی توصیه های ارائه شده در زمینه مواد غذایی با توصیه های موجود جهت حفظ سلامت مطابقت دارد ؛به عنوان مثال :گرایش مردم به مصرف غذاهای حاوی قند و چربی بیشتر و اجتناب از مصرف مواد غذایی تازه منجر به افسردگی و مشکلات حافظه و .... می شود.
7-نقش سلامت معنوی در کاهش جرم وجنایت چیست؟
ریشه بسیاری از جرایم اجتماعی را در فشارهای روحی و روانی و غم و غصهها و افسردگیهایی كه افراد را به ناامیدی و یأس میكشاند، جستوجو میكنند.
افراد فاقد سلامت معنوی،از هدفهای متعالی زندگی برخوردار نیستند، انگیزه متناسب زندگی مطلوب را ندارند، به آینده امیدوار نیستند و با كوچكترین برخورد به نزاع و درگیری و دعوا میپردازند، ناسزا میگویند و زمینه ارتكاب جرم در چنین افرادی بسیار قوی است.
به عنوان مثال، اسكیزوفرنی یك بیماری خطرناك روانی است که طی آن فرد دچار گسیختگی عاطفی، شناختی، احساسی و رفتاری میشود. درجریان این بیماری فرد از خانواده، دوستان و افراد جامعه كنارهگیری میکند و پیوندهای عاطفی و اجتماعیاش نیز قطع و محدود خواهدشد.
هر نوع قطع ارتباط بین فرد و جامعه، به گونه ای که افراد در چارچوبهای اجتماعی جذب نگردند، زمینه ای مساعد برای رشد انحرافات اجتماعی و پیدایش مشکلات سلامت می باشد؛به نحوی که؛رد پای اختلالات روانی در آسیبهای اجتماعی از جمله طلاق، اعتیاد، خشونتها و افزایش جرم و جنایت دیده میشود.