مقاله:
اخلاق شهروندی؛ گمشده جامعه امروز ما
«هیاکودای ساکاماتو» اندیشمند برجسته ژاپنی اخلاق زیستی یک دهه قبل مقالهای منتشر کرد تحت عنوان «فرهنگ شرقی و جهانی شدن اخلاق زیستی» که برگردان آن را در شماره نخست فصلنامه علمی پژوهشی اخلاق پزشکی منتشر کردهام....
«هیاکودای ساکاماتو» اندیشمند برجسته ژاپنی اخلاق زیستی یک دهه قبل مقالهای منتشر کرد تحت عنوان «فرهنگ شرقی و جهانی شدن اخلاق زیستی» که برگردان آن را در شماره نخست فصلنامه علمی پژوهشی اخلاق پزشکی منتشر کردهام. او که دردهای جامعه خود را به خوبی میفهمید و هجوم فرهنگی غرب به کشورهای شرقی را بر نمیتافت، با ایجاد زمینههای فکری و همگرایی اندیشمندان اخلاق زیستی کشورهای آسیای جنوب شرقی تلاش کرد انجمن منطقهای اخلاق زیستی را با هدف معطوف داشتن ذهنها به فرهنگ شرقی و مقابله با فرهنگ غربی تشکیل دهد. مقاله او عصارة تفکرات و اقداماتی است که در این زمینه به منصه ظهور رسانده است. پیش از این، انجمن بینالمللی اخلاق زیستی که بر پایه تفکر و اندیشة سکولار راهاندازی شده ، فعالیتهای گستردهای را در کشورهای جهان داشته است و هر سال کنگره بینالمللی اخلاق زیستی را در یکی از کشورها برگزار میکند. از سالها قبل، تشکیل انجمنی بر پایه تفکرات اسلامی برای مقابله با موج فزایندة اخلاق زیستی سکولار ضروری مینمود که خوشبختانه در سال ۱۳۹۰ انجمن بینالمللی اخلاق زیستی اسلامی راهاندازی شد. هر چند اخلاق زیستی یکی از حوزههای میان رشتهای و بسیار مهم در جوامع کنونی است که در پرتو فناوریهای نوین زیستی پرداختن به آن را ضرورتی اجتنابناپذیر میسازد، اما از این تجربهها باید در زمینههای مهمتر و اساسیتر بهره جست و از رهیافتهای آن برای بسط و گسترش اخلاق عمومی جامعه و نهادینه کردن آن و مهمتر از آن، اخلاق شهروندی بهره برد.
هر چند حقوق روابط دولت و مردم و جناحها و گروهها و نهادهای برآمده از متن مردم را تنظیم و تنسیق میکند و حقوق شهروندی در این راه نقشی اساسی و بنیادین دارد، اما برای برون رفت از فضای غبارآلود امروز جامعه که بسیاری از ارزشهای اخلاقی را فرو ریخته و بر باد رفته میبینیم، جامعه ما به چیزی پرمحتویتر از حقوق شهروندی نیاز دارد.
این دو دستگی و عول و تعصیب که جامعه ما را دو شقه میکند و هر یک چرخه حیات خود را میپیماید، بیآنکه منافع و مصالح ملی را که کیان مشترک ماست، مدّ نظر داشته باشد. این همه دروغ و تهمت و افترا چونان سمّ مهلکی است که آن را بر پیکره اجتماع میپاشند و همواره خویشتن را حق و طرف مقابل را باطل میپندارند. این همه غرور و حسد و خودخواهی که با فرافکنی، انسجام اجتماعی ما را نشانه می رود و این همه جوّ بد بینی و تخم کینه و نفرت که حیات شاداب جامعه را به مخاطره میافکند، این همه یأس و نومیدی که برخی با اندیشه، واپسگرای خود فرو میبارند و شالودة اجتماع را نشانه میرود و دهها و صدها رذیلت های اخلاقی دیگر که متأسفانه امروز فضای جامعه ما را تیره و تار میسازد، بیانگر این واقعیت تلخ است که ما در دهههای گذشته اخلاقیات را در همه حوزههای آن فرو گذاشتهایم. اخلاق گمشدة امروز جامعه ما است و اینکه گفتهاند جامعهای که در آن اخلاق نباشد مرده است، سخنی گزاف نیست. این همه تلخی و زشتی و پلشتی که هر روز شاهد آن هستیم و حتی صدا و سیمای ما هم به عنوان دانشگاه عمومی جامعه از آن مصون نیست و ظاهراً رسالت فرهنگسازی و اخلاق مداری خود را از یاد برده است، جز با داروی اخلاق قابل درمان نیست.
اهمیت موضوع تا به آنجا است که در برخی کشورها که کویر معنویت هستند، با بهرهگیری از مؤلفههای اخلاقی در قامت قانون سعی بر حاکمیت اخلاق و نهادینه کردن آن در متن جامعة خود داشتهاند، چگونه است که در یک جامعة دینی با پشتوانه عظیم تمدنی و فرهنگی اینگونه ارزشهای اخلاقی فرو ریخته است و سایه سنگین آن از خانواده و مدرسه و دانشگاه گرفته تا متن جامعه را تهدید میکند؟ چگونه است که مردم، احزاب و گروهها تحمل و شکیبایی خود را از دست دادهاند و با کوچکترین ناملایمتی برآشفته میشوند و فضای جامعه را تیره و تار میسازند؟
ما به یک بازنگری اساسی در بسیاری از سیاستها و راهبردهای خود نیازمندیم. در عالیترین سطوح فرهنگی جامعه ما جایگاه اخلاق کجاست؟ در رسانة ملی که دانشگاه عمومی است، جایگاه اخلاق کجاست؟ در فضای مجازی و واقعی جایگاه اخلاق کجاست؟ آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی احساس نمیکند به یک شورای اخلاق نیازمند است؟
آیا رسانه ملی با دهها شورا، جای خالی یک شورای اخلاق را نمیبیند؟ آیا شورای عالی فضای مجازی هنوز به این نتیجه نرسیده که نیاز و کمبود جدی امروز فضای مجازی ما اخلاق است؟
امروزه اخلاق صرفاً یک امر فردی نیست که جامعه بیاعتنا از آن درگذرد.
اخلاق سیاسی، اخلاق شهروندی، اخلاق زیستی، اخلاق اقتصادی، اخلاق فرهنگی، اخلاق اجتماعی، اخلاق قضایی، اخلاق پزشکی، اخلاق رسانه و دیگر انواع و اقسام آن فراتر از اخلاق فردی است و حاکمیت نمیتواند و نمیباید نسبت به آن بیتفاوت باشد. با نگاهی ژرف به تاریخ و تمدن اسلام و ایران در مییابیم که امام محمدغزالی در «احیاء علوم» به تبیین مبادی اخلاق میپردازد؛ خواجه نظامالملک در صدد اخلاقی کردن سلطان سلجوقی است، سعدی به سراغ مردم میرود تا اخلاق اجتماعی را آموزش دهد، ابن ندیم متون خاصی را در زمینه اخلاق ارائه میدهد، خواجه نصیرالدین طوسی میآموزد که با عقل و دیدگاه فلسفی باید به مسائل اندیشید و اخلاق سلطانی را آموزش میدهد، عدهای از فلاسفه اعتقاد داشتند که اخلاق را باید وارد تجربههای بشری کرد و فارابی به عنوان دانشمند برجستة ایرانی اسلامی یکی از مبانی و مبادی جامعه مدنی را اخلاق شهروندی میداند. جامعه مدنی از نظر فارابی جامعهای نظام یافته و مبتنی بر نظام اخلاقی و ارزشی است و همین خصیصه است که هویت جامعه را مشخص میکند و آن را پویا و بالنده در مسیر غایات و اهداف آن به حرکت در میآورد. ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در چارچوب جامعه مدنی نهادینه میشود و به همة عناصر فرهنگ ثبات و پایداری میدهد. فارابی ارزشی بودن جامعه مدنی را به دلیل مبتنی بودن آن بر قوانین الهی میداند و چون این با فضیلت مساوی است، علم الهی را افضل علوم میداند و اعتقاد دارد مردمی که دین دارند، الگوی اخلاق و فضایل آن هستند و به عنوان امت فاضله ملقب میشوند. از نظر فارابی، کردار و تقریر رئیس مدینه فاضله معیار عمل اهل مدینه است. بر پایه این تفکر انتظاراتی که یک جامعه از شهروندان خود دارد، این است که اعضای آن نه فقط وظایف رسمی سیاسی خود را به عنوان یک شهروند انجام دهند، بلکه از ارزشهای پایدار جامعهای حمایت کنند که به آن تعلق دارند و برای رسیدن به یک شهروند خوب بکوشند.
در زمانهایی که هجوم فرهنگی دشمن فضای اخلاقی جامعه را نشانه رفته است و در فضای غبارآلود اجتماعی، دامن زدن به برخی مسائل جزیی فضای جامعه را تیره و تار میسازد. درمان دردهای اجتماعی با داروی اخلاق میسر است و در این رهگذر بر همگان است که به چیزی فراتر از حقوق شهروندی که همانا اخلاق شهروندی است، بیندیشند که گمشدة امروز جامعه ما است.
دکتر محمود عباسی / نایب رئیس انجمن بینالمللی اخلاق زیستی اسلامی