معنای زندگی
بازنویسی و تلخیص: لادن مقدم منبع : نقد و نظر 29-30- تدئوس متز- محسن جوادی ضرورت پرداختن به معنای زندگی گر چه در عصر حاضر با پیشرفت علوم و تکنولوژی، بشر از امکانات مادی و رفاهی فراوانی برخوردار است به لحاظ روحی و روانی بیش از گذشته مضطرب، افسرده و تنها به نظر می رسد. از همین رو برای رهایی به راه های گوناگون گریز از متن و واقعیت زندگی متوسل می شود. افزایش آمار خودکشی، طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به مواد توهم زا، مصرف بالای داروهای آرام بخش و رشد روز افزون خشونت و جرائم، مؤید این مسئله است. لذا بهره مندی از امکانات مادی تمام نیازهای انسان امروز را برطرف نساخته بلکه مشکلات روحی او را بیشتر و پیچیده تر کرده است. پرداختن به «معنای زندگی» یکی از موضوعاتی است که فلسفه ورزی و تأمل در آن می تواند امید بخش باشد.
بازنویسی و تلخیص: لادن مقدم
منبع : نقد و نظر 29-30- تدئوس متز- محسن جوادی
ضرورت پرداختن به معنای زندگی
گر چه در عصر حاضر با پیشرفت علوم و تکنولوژی، بشر از امکانات مادی و رفاهی فراوانی برخوردار است به لحاظ روحی و روانی بیش از گذشته مضطرب، افسرده و تنها به نظر می رسد. از همین رو برای رهایی به راه های گوناگون گریز از متن و واقعیت زندگی متوسل می شود.
افزایش آمار خودکشی، طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به مواد توهم زا، مصرف بالای داروهای آرام بخش و رشد روز افزون خشونت و جرائم، مؤید این مسئله است.
لذا بهره مندی از امکانات مادی تمام نیازهای انسان امروز را برطرف نساخته بلکه مشکلات روحی او را بیشتر و پیچیده تر کرده است. پرداختن به «معنای زندگی» یکی از موضوعاتی است که فلسفه ورزی و تأمل در آن می تواند امید بخش باشد.
معنای زندگی یکی از مهم ترین موضوعات فلسفی، روانشناختی و دینی است که از چشم اندازهای گوناگون می توان به آن نگریست. از اینرو درحوزه های مختلف سخن از معنای زندگی به میان می آید.
برخی از این حوزه ها عبارتند از:
- ضرورت معناداری زندگی:
آیا زندگی هدف و معنا دارد؟ نبودن هدف در زندگی چه آثار و نتایجی خواهد داشت؟
- معنای زندگی و اخلاق:
ارتباط معنای زندگی با ارزشها و تکالیف اخلاقی که در فلسفه اخلاق به آن پرداخته می شود.
- معنای زندگی و بهداشت روانی:
ارتباط معنای زندگی با سلامت جسم و روان و آثار و نتایج آن که در روان شناسی بحث می شود .
- معنای زندگی و وجود خدا:
معنای زندگی با عطف توجه به وجود خدا و هدف آفرینش که در فلسفه دین و مابعد الطبیعه به آن پرداخته می شود.
- معنای زندگی و زندگی اخروی:
آیا زندگی پس از مرگ شرط لازم معناداری زندگی دنیوی است؟
مسئله مرگ و ارتباط آن با معنای زندگی
- نقش دین در معنای زندگی:
اعتقاد به اینکه معنای زندگی جعل کردنی است و طرح بحث فلسفه ارزشها و اعتقاد به اینکه معنای زندگی قابل کشف است و طرح راه و روش کشف آن.
- اشتراک و اختلاف معنای زندگی از دیدگاه ادیان:
بررسی معانی مشترک یا اختلافات در ادیان که موضوع مورد بحث در دین شناسی تطبیقی می باشد.
سؤال اینست:
اگر چیزی هست که زندگی را معنادار می کند، آن چیست؟
یک تحلیل از زندگی معنادار، زندگی در راستای هدف است. زندگی که در آن هدف واقعی معلوم شده و کل زندگی یا بخش اعظمی از آن در راستای این هدف قرار گرفته باشد.
تعبیر دیگر ارزش مندی است یعنی اینکه روی هم رفته سود زندگی بیش از هزینه های آنست.
در باب معناداری نظریات گوناگونی وجود دارد که به برخی اشاره می شود.
1- فراطبیعت باوری
فراطبیعت باوری نظریه ای است که می گوید زندگی یک فرد در صورتی معنادار است که او ربط و نسبت خاصی با قلمروی صرفاً روحانی داشته باشد.
الف) نظریه های خدا – محور
در این نظریه ها، ربط و نسبت خاص با خداوند شرط لازم و کافی برای اینست که زندگی شخص معنادار باشد، اما در اینکه چگونه معنا از وجود خدا به زندگی انسان می رسد، اختلاف وجود دارد یکی از این نطریه ها اینست که معنا در زندگی ما از راه تحقق بخشیدن به هدفی که خداوند برای آدمی مقرر کرده است حاصل می آید و دیگری معنای زندگی را جهت گیری زندگی به سوی برترین سرشت ممکن می داند و ...
ب) نظریه های رو ح – محور
در این دیدگاه معنای زندگی هر شخص وابسته به روح او در حالت خاص است و روح جوهر معنوی نامیرا است. طرفداران این نظریه «ارزش زیستن» را مبنای معناداری می دانند و حیات محدود و مادی را دارای ارزش کافی برای زیستن نمی دانند لذا زندگی ارزشمند باید محتوای نامحدود داشته و پایان نپذیرد پس معنای زندگی وابسته به آنست که انسان دارای روح باشد.
یکی دیگر از نظریه های روح – محور معناداری را در ارتباط با عدالت آرمانی مطرح می کند به این صورت که چون عدالت بصورت کامل در این عالم بدست نمی آید پس حیات اخروی برای معناداری لاز م است.
ج) نظریه هایی که قائلند زندگی با معنا تابعی از هم خدا و هم روح است
دراین نظریه معنای زندگی از وصال به خداوند نشأت می گیرد و دراین جهان مادی ممکن نیست.
2-طبیعت گرایی
این نظریه ها معتقدند که زندگی حتی بدون خدا یا روح می تواند معنادار باشد و گونه های خاصی از زندگی در عالمی صرفاً مادی می تواند برای معناداری کافی باشد.
الف)شخص گرایی
مطابق این نظریه، آنچه به زندگی معنا می بخشد وابسته به شخص است و اگر زندگی یا اجزای آن متعلق میلی باشند برای معناداری کافیست.
اما شخص گرایان هم درباره اینکه کدام توانایی های ذهنی زندگی را معنادار می کنند، اختلاف دارند. برخی احساسات، برخی تمایلات و بدست آوردن چیزها و برخی باورها را مطرح می کنند.
ب- عین گرایی
نظریه عین گرا معتقد است که برخی از جنبه های زندگی طبیعی ما می تواند آن را معنادار سازد. مطابق این نظریه زندگی معنادار عبارتست از همراه شدن قوای ذهنی خاص با ارزشهای مستقل از ذهن اما اینکه چه چیزی یک کار را «با ارزش»، دارای «جذبه عینی» یا «ارزش ذاتی» می کند بصورت دقیق پاسخ داده نشده و در این مورد اختلاف نظر وجود دارد.
3- نظریات دیگر
ریچارد تیلور مطابق نظریه خلاقیت می گوید: زندگی فقط تا اندازه ای معنادار است که خلّاق باشد بعضی دیگر در اینکه تنها شرط معناداری خلاقیت باشد تردید دارند و معتقدند حرکات و اعمال اخلاقی بویژه احساس و عمل خیرخواهانه شرایط کافی معناداری زندگی اند.
برخی از صاحبنظران معتقدند نوعی از اخلاق برای معناداری زندگی ضروری است. در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد: اول دیدگاه فرا اخلاقی که زندگی بدون وجود معیارهای مطلق اخلاقی را بی معنا می داند و دوم دیدگاه هنجاری که زندگی اخلاقی تر را با معنا تر می داند، یعنی زندگی به اندازه ای که به تولید رفاه یا خیرات ذاتی منجر شود به همان اندازه، اخلاقی است.
در این بحث نظریات دیگری مطرح شده است.